مشتاقان دیگ حلیم!

 

اشاره:

 

سایت شمس تبریز هفته پیش نامه ای سرگشاده از علیرضا نظمی افشار با عنوان: " سخنی با مردم آذربایجان جنوبی " منتشر کرد که ظاهرا تشویق  مردم آذربایجان در ماندگاری با ایران است! اما با ادبیاتی بسیار سبک سرانه، توهینهای چندی به مردم ایران و به ویژه اهالی شریف آذربایجان روا داشت در آنجا، او، ایران را همچون غنیمت جنگی مانند  دوره تازش مغولها فرض کرده بود ..... نوشتار زیر پاسخی است به این متن گستاخانه:

 

 

 

 

 

مشتاقان دیگ حلیم!!

 

علیرضا نظمی افشار، کمیسر دیپلمات  طاقت فرسوده "جمهوری آتلانیس"  اخیرا با صدور نامه ای از موضع یک رهبر جامع الشرایط برای ساکنان آذربایجان، اسباب مزاح و طرب میهن پرستان را به نیکی فراهم نموده است!

این روزها آذربایجان دایگان فراوانی پیدا کرده! منتها مشکل این دایگان مهربان تر از مادر آنست که مردم ایران به حکم غریزه و تجربه، فرزند خود را به هیچ "بوزقوتی" نمی سپارند! تاریخ از هیچ گرگی نشان ندارد که گرگی رها کرده و آدمیت پیشه کند! و اکنون ورشکستگان سیاسی و اخلاقی  بر سر مردم آذربایجان آوار شده اند و ادعای مادری، آن هم از نوع دلسوزش در می آورند. غافل از اینکه کودکان دبستانی ما هم قصه شنگول و منگول را خوانده اند و در(ب) خانه خود به روی هیچ گرگی باز نمی کنند!!

 

بله این علیرضا خان ما که فرنگ رفته و از بانک و سفته و چک و برات هم معلومات کافی دارند و می توانند چهار عمل اصلی ضرب و تقسیم و جمع و تفریق را به کمک ماشین حساب با دقت بالایی انجام دهند، سخت دنبال رهنمود بازی افتاده و ورقه امتحانی پنج دبستانشان را به رخ خلق دربند آذربایجان می کشانند که بنده توفیق یافتم پس از اخذ دکترای اقتصاد از بانک جهانی و کلی محاسبه بفهمم برای شما آذربایجانی ها ماندن در زیر سقف ایران فعلا به سودتان است!! تا ببینیم بعدا چه پیش می آید! باور کنید پس از این پیام داهیانه در خانه های مردم آذربایجان همه چرتکه به دست دارند چک می کنند ببینند این جمع و تفریق ها درست بوده یا نه. چون اگر این داهی از راه نمی رسید همین امروز و فردا آذری ها مملکت را تقسیم کرده بودند و سهم خودشان را بر می داشتند و می رفتند!!

امان از پیری! امان از هدر عمر! امان از آرزوهای بلند بر جوانان پریروز! امان از دست آلزایمر! امان از دست فراموشی! امان از دست مالیخولیا. امان از دست اینترنت و ماهواره. امان از ملتی که فرزانه و بزرگ ندارد!

چندی پیش مردی را می دیدم که جلوی تلویزیون نشسته بود. با ریموت کنترل دوربین مقابلش را جلو و عقب می کرد! گاهی دستش را بالا می زد که خیسی عرق زیر بغلش را نشان دهد که اینجا حتی تهویه هم ندارد. یعنی صندوق خانه یا زیر زمینی متروکه گیر آورده بود. به قول دوستی با زیر شلواری هم نشسته بود جلوی دوربین. مدعی بود در پنج سالگی کلاغ از دو هزار متری با تفنگ برنو می زدم  و اکنون می گفت: ملت ایران به این شماره حساب پول بفرستید تا سلاح بخریم و تا سه ماه آینده حکومت ایران را سرنگون کنیم!!!

خدایا چه می شنویم!! خدایا بر ما چه می گذرد که لودگان و معرکه گیران هم، سودای رهبریمان یافته اند. آنها ایران را چه فرض کرده اند! عموی من نظامی بازنشسته است. اندام تندومندش پر است از یادگاری های جنگ. ترکشهایی که مهمان همیشگی تن خسته اویند. هر کدام در یک عملیات همراهش شده اند. در یک شب عملیات در فتح خرمشهر از گردان خود جدا می شود. تنها با چهار سرباز و سلاح های سبک. صبح روز بعد فرمانده هوابرد تیپ پنجاه و پنج شیراز، سروان  ا.... را پیدا می کند. منتهی  با سی و شش اسیر عراقی که التماس می کردند ما را نکشید و سروان تک تک آنها را می بوسید که نه ما اسیر نمی کشیم. تیمسارفرمانده  می گفت: سروان تو ماموریت دیگری داشتی. از این اسیران که ما هم زیاد گرفتیم! و سروان در پاسخ می گفت: ما گم شدیم و به محل ماموریت نرسیدیم. گفتم اگر دست خالی برگردیم خوبیت ندارد!

 

این دلقک بی مقدار شوهای تلویزیونی فکر می کند مملکت آنقدر بی صاحاب شده  که تا این پایه گستاخانه درباره ایران صحبت کند و پاسخی نشنود؟! بیچاره! سکوت ما از سر این است که به حسابتان نمی آوریم. در روز مصاف با چنگ و دندان هم که شده این امانت مقدس را زیر آرواره های گرگی تان بیرون می کشیم. حتی خیال جسارت به ایران هم آنچنان گناه نابخشودنی است که خیالاتتان را هم برمی آشوبیم. ....

 

می خواستم نقدی داشته باشم بر نوشته این مرد. اما یاوه سرایی را نقد به چه کار آید. برای تعیین میزان دیوانگی مردی که می گوید دوست عرب الاحوازی من گفته اگر ما در جنوب مستقل شویم  سهم شما مردم ترک آذربایجان از نفت عربستان محفوظ است!! چون ترکان ما را از دست عراقی ها نجات دادند! به راستی با چه اشلی می توان درصد مالیخولیایی چنین جفنگیاتی را روشن نمود! نفت جنوب مستقل از ایران بر اساس چه قانون یا عرف یا سابقه ای به ترکان آذربایجانی مستقل شده خواهد رسید!  تو که می گویی من مشاور بانک جهانی هستم با همین طرز فکر  مشاورت می دهی! سطح شعور در مصالح این حرف از  قصه های  قهوه خانه های سرراهی هم پایین تر است! تو کی هستی و دوست الاحوازی شما سگ کی باشد که درباره نفت جنوب چنین تعارفاتی به هم برسانید. تو حتی نمی دانی بیشتر نفت خوزستان در مناطق کوهستانی و شرقی آن استان است که تا کنون پای هیچ عربی چه ایرانی چه غیرایرانی به آنجا نرسیده!

 

فرمول خیلی روشن است. همه ساکنان ایران محقند تابعیت مقدس ایرانی داشته باشند. هر کس هم که با ایران یا هویت ایرانی مشکل دارد کاملا حق دارد به هر سرزمینی که می پسندد برود. اما ایران گوشت خیرات نیست که بر اساس معرفت یا شدت گرسنگی چشمهای خیره بدان تقسیم شود! خواب دیدید خیر باشد. اگر هم اهل شر هستید و از جنگ خوشتان می آید، هر چند آزموده را آزمودن خطاست. اما بهر حال این گوی و این میدان! بسم الله! به قول پهلوان داریوش فروهر: نیم کاسه خونی در بدن داریم وام دار مام میهن. هر لحظه  مام میهن امانت باز پس خواهد، پیش کش می کنیم و آسوده از بار سنگین امانت داری!

 

در همین راستا:

 

 

خبر گذاری مهر از سمینار بررسی کتابهای درسی  تاریخ در اران  گزارشی ارائه داد که برنامه دراز مدت گرگان خاکستری را بر ملا می کرد. به گوشه هایی از این گزارش و نقشه خیالی آذربایجان بزرگ نظری می افکنیم.

 

 

نقشه آذربایجان

نقشه آذربایجان بزرگ روی کتاب مرجع  تاریخی آران

 

 

 

دبیر همایش "بررسی کتب تاریخی جمهوری آذربایجان" در گفت وگو با "مهر":

الگوی تاریخ نویسی در جمهوری آذربایجان برگرفته از دوران شوروی سابق است

 

دکتر حسین احمدی، دبیر همایش "بررسی کتب تاریخی جمهوری آذربایجان"  و یکی از سخنرانان این همایش، در گفت وگو با خبرنگار سیاسی "مهر" در مورد الگوی تاریخ نویسی در جمهوری آذربایجان گفت: تاریخ جمهوری آذربایجان توسط جمعی از اساتید دانشگاه زیر نظر شخصی به نام "ضیاء بنیاداوف" در سال 1994 میلادی چاپ و منتشر شد.

وی افزود: این کتاب که مرجع تاریخ در جمهوری آذربایجان محسوب می شود، دقیقا با الگو و ادبیات مارکسیستی دوران شوروی سابق تدوین شده و پر از تحلیل های طبقاتی و توصیف اشخاص با واژگانی مثل "بورژوا، فئودال و امپریالیست و کمون اولیه" است.

 

احمدی تصریح کرد: در این کتاب، هیچ اشاره و توجهی به ریشه های اسلامی آذربایجان نشده و حتی از پیامبر اکرم(ص) با الفاظی زشت و ناپسند یاد شده است.

این محقق امور تاریخی گفت: این کتاب پر از تمجیدهای بی پایه از مزدکیان و طرفداران بابک است و جالب این جاست که علاوه بر مناطقی از ایران، نسبت به کشورهای روسیه، ارمنستان و گرجستان نیز ادعاهای ارضی مطرح شده است.

 

 

بعد از فروپاشی شوروی و استقلال آذربایجان، جریانات ملی گرا و شخصی به نام " ایلچی بیگ" قدرت را به دست گرفتند و جریان ایران ستیزی در آذربایجان، شروع شد و ریشه پیدا کرد، دستمایه این تبلیغات و جریان، همان ایده های شرق شناسان شوروی با نگاه کمونیستی بود که سعی می کردند به هرقیمت بین ایران و مردم آذربایجان، خطوط پررنگی را ترسمی کنند تا علاقه ای به زندگی مشترک و دوستانه بین این دو ملت ایجاد نشود.

 سفیر سابق کشورمان در آذربایجان سپس به  تحلیل ادعای ضدایرانی مقامات این کشور از منظری دیگر پرداخت و گفت:رویکرد ایران ستیزی در آذربایجان وقتی شروع شد که آذربایجان سرخورده از بحران قره باغ بود و نگران قدرت گرفتن جریانات مذهبی بود، بنابراین رویکرد "قومی " را انتخاب کرد، این رویکرد در حقیقت، تدافعی بود تا تهاجمی و برای دفاع از چارچوب های هویت خودشان به ایران چنگ زدند،چون می دانستند اندیشه پان ترکسیم به بن بست رسیده، بنابراین "پان آذریسم" را ساختند و تروج کردند.

بیگدلی گفت:تفکیک هویت آذری از هویت ایرانی، هیچ فایده ای جز ایجاد حس پوچی و گسست تاریخی و هویتی ندارد، آذربایجانی ها دچار خلاء هویتی بودند، 70 سال "شهروند شوروی" بودند، و قبل از آن "روس" ، الان در درون جمهوری آذربایجان قومیت های متعددی وجود دارند که سیاست قوم گرایانه مقامات آذربایجان، آنها را عصبانی و مساله دار کرده است و الان شاهد مقاومت های قومی در جمهوری آذربایجان هستیم.

سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان گفت: کشورهای همسایه آذربایجان، مثل روسیه و ایران و گرجستان و ارمنستان نسبت به سیاستهای این کشور اعتراض جدی دارند.

وی افزود: زمینه برای پذیرش"وطن آذری" در کشورهای اطراف وجود ندارد، سیاست های فعلی به ضرر کشورهای همسایه آذربایجان است و بر خلاف منافع ملی آنهاست.

بیگدلی گفت: در کتب درسی جمهوری آذربایجان، ادعا شده است، 500 سال قبل کشوری بوده به نام آذربایجان که اردبیل و تبریز هم جزو آن بوده، در این کشورها ادعا شده است که ایران از زمان کوروش به آذربایجان تجاوز می کرده است! در آذربایجان، حدود 800 هزار نفر تالشی هستند که ایرانی تبار هستند.

در ادامه این همایش "دکتر حسین احمدی" دبیر همایش  به بیان سخنرانی پرداخت و به نقد تاریخی مدعای مقامات آذربایجان پرداخت و از جمله گفت: در این کتاب ها مزدک، کمونیست دانسته شده و از ازدواج با محارم به عنوان یک سنت بابکی ، دفاع شده است، همچنین از دوره چنگیز و تیمور به عنوان دوران طلایی تاریخ یاد شده است.

وی افزود: در این کتابها به 9 استان ایران ادعای ارضی شده است و حتی مازنداران و گیلان هم جزو آذربایجان محسوب شده است.

[ دوستی مازندرانی داریم که هفته پیش از حقوق ملل ایران  در جدایی یاد می کرد. بنده خدا نمی داند استان مطبوع او علاوه بر زیستگاه ارامنه، تالشی ها، گیلکها ، کردان و بقییه مردم ایران، مورد ادعای گرگان خاکستری است]

احمدی تصریح کرد:در کتابهای جمهوری آذربایجان، حتی نسبت به مسیحیت هم موضع گیری شده است و از جمله عنوان شده است که دین مسیحی باعث شد وحدت نژادی آذری ها بهم بخورد، چون ارمنی ها هم ترک بودند(!)

به گزارش خبرنگار "مهر" در ادامه این همایش " امیر هوشنگ بختیاری" محقق و کارشناس به بررسی کتب درسی و رسمی "هنر" در جمهوری آذربایجان پرداخت و گفت:در این کتابها، همه هنر ایران، آذری فرض و تعریف شده است، حتی شاعرانی مثل خاقانی و نظامی و خواجه نصیرالدین طوسی نیز ترک فرض شده اند.ضمن اینکه در این کتابها همواره از ایران با عنوان "آذربایجان جنوبی" یاد شده است، مفهوم "آذربایجان شمالی -جنوبی" از ساخته های دوران شوروی است.