اسناد پراکنده درباره ویرانگری اقوام ترک مغول:

 

0)

رنه گروسه <<ايران ونقش تاريخی آن>> ترجمه غلامعلی سيار - مجله هستی - تابستان ۱۳۷۲ :<<..قبلا نيز اشاره کرديم که چنگيز خان در سالهای۱۲۲۰ تا ۱۲۲۱ ميلادي شمال افغانستان کنونی و شرق ايران را از بيخ و بن ويران ساخت. اين بلای موحش آسماني دو سال پس از آن نيز با تهاجمات و حملات مکرر تا شمال غربی ايران استيلا يافت و شهرهای قديمي و افسانه ای هزار و يک شب ايران نظير بلخ و توس و نيشابور و ری و گرگان چنان ويران شدند که از پس ديگر هرگز قد علم نکردند.  روش مغولان در ويرانگری و سرکوب ‌‌, دقيق و سفاکانه بود. شهرها را با خاک يکسان کردند و از انها تله مخروبه بر جا می گذاشتند( تل باکترس و ويرانه شهر غلغله در نزديکی باميان افغانستان نمونه آن است.) از اين گذشته قنوات را کور و مجاری آب را مسدود و به مرداب تبديل کرد. رشته های درختانی که آباديها و کشت و زرع را از آسيب صحرا مصون نگاه می داشت از ريشه می بريدند , چنان که شن صحرا اراضی مزروعی آباد را در زير می گرفت. اين قبايل وحی که از صحاری سرازير شده بودند قاتل زمين بودند و اراضی حاصلخيز را با دقت تمام به اراضی موات تبديل می کردند. رشيدالدين (فضل الله همدانی) مورخ ايرانی می نويست که در حوالی سال ۱۳۳۰ ميلادی هنگامی که نظام حکومت مغولان تثبيت شده بود هنوز اراضی مزروعی از زارعان تهی بود ‌, چه ايشان تر ترس حمله جديدی از جانب طوايف بيابانگرد جرات بارگشت به کشتزارهايشان را نداشتند...>>    ص 74

 

 

1)

حمدالله مستوفي، مورخ نام‌دار سده‌ي هشتم قمري، در منظومه‌ي خود به نام «ظفرنامه» توصيفي گويا از جنايت‌ها و ويران‌گري‌هاي مغول در زادگاه خود، شهر «قزوين» ارائه كرده است:
مغول اندر آمد به قزوين دلير // سر همگنان آوريدند زير // ندادند كس را به قزوين امان // سر آمد سران را سراسر زمان // هر آن كس كه بود اندر آن شهر پاك // همه كشته افكنده بُد در مغاك // ز خرد و بزرگ و ز پير و جوان // نماندند كس را به تن در روان // زن و مرد هر جا بسي كشته شد // همه شهر را بخت برگشته شد // بسي خوب‌رويان ز بيم سپاه // بكردند خود را به تيره تباه // ز تخم نبي بي‌كران دختران // فروزنده چون بر فلك اختران // ز بيم بد لشكر رزم‌خواه // نگون درفكندند خود را به چاه // به هم برفكنده به هر جايگاه // تن كشتگان را به بي‌راه و راه // نماند اندر آن شهر جاي گذر // ز بس كشته افكنده بي‌حد و مر // ز بيم سپاه مغول هر كسي // گريزان برفتند هر جا بسي // برفتند چندي به جامع درون // پر اندوه جان و به دل پر ز خون // چو بودند از آن دشمن انديشه‌ناك // فراز مقرنس نهان گشت پاك // به مسجد، مغول اندر آتش فكند // زمانه برآمد به چرخ بلند // به آتش سقوف مقرنس بسوخت // وز آن كار كفر و ستم برفروخت

 

 

2)

مغولي و ترکي از يک ريشه خوانواده زبانی Altaic می باشند و شباهت این دو زبان مانند زبان انگليسي و آلماني مي باشد.  برای اطلاعات بیشتر به بخش تاریخ باستان و مردم شناسی این تارنما( آذرگشنسپ) رجوع فرمایید.  نا گفته نماند که اغلب سربازان و فرماندگان ویرانگر مغول از اقوام ترک بودند.

 

یک: بریتنیکا زیر واژه تاتار.

دو: ایرانیکا زیر واژه زبان ترکی آذربایجان و آران.  مثلا:

The influx of Oghuz and other Turkmens was accentuated by the Mongol invasions.

C. E. BOSWORTH

Aran-Iranica

سه: با حمله مغولها مهاجرت  ترکان به ايران و بخصوص آذربايجان از سر گرفته شد. بيش از نصف سپاهيان مغول را ترکها تشکيل مي دادند و عده زيادي از فرماندهان ارتش مغولها ترک بودند.

متن سخنراني آقاي جواد هيئت - 27 خرداد 1366 دانشگاه تبريز